زیبایی های
افرینش
خداوند خلقت را آغاز کرد و موجودات
را بیافرید بدون نیاز به فکر و اندیشه ای یا استفاده از تجربه ای بی آنکه حرکتی
ایجاد کند و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد . برای پدید آوردن موجودات وقت
مناسبی قرار داد و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد و در هر کدام غریزه خاص خودش را
قرار داد و غرائز را همراه آنان گردانید خدا پیش از آنکه موجودات را بیافریند از تمام جزئیات
و جوانب انها آکاهی داشت و حدود و پایان آنها را میدانست و از اسرار بیرون و درون
پدیده ها آشنا بود . سپس خدای سبحان طبقات فضا
را شکافت و اطراف آن را باز کرد وئ هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید . و
در آن آبی روان ساخت آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود .که یکی بر دیگری می نشست
آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان دادو به
نگهداری آب مسلط ساخت و حد و مرز آن را به خوبی تعیین نمود . فضا در زیر تند باد و
آب بر بالای آ در حرکت بود .سپس خدای سبحان طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت
و امواج آ را پی در پی در هم کوبید . طوفان به شدت وزید و از نقطه ای دور دوباره
آغاز شد . سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها را بر هر سو روان کند و بر هم
کوبد و با همان شدت که در فضا وزیدن داشت بر امواج آبها حمله ور گردد از اول آن بر
می داشت و به آخرش میریخت و آب های ساکن را به امواج سرکش برگرداند . تا آنجا که آبها
روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوه بالا آمدند .امواج تند کف های بر آمده
از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد که از آن هفت آسمان را پدید آورد
.آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمانهای بالا را مانند سقفی استوار و بلند
قرار داد بی آنکه نیازمند به ستونی باشد یا میخ هایی که آنها را استوار کند .
آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی
روشنایی بخش (خورشید)و ماهی درخشان به حرکت در آورد که همواره در مدار فلکی گردنده
و برقرار و سقفی متحرک و صفحه ای بیقرار به گردش خود ادامه دهند .
سپس آسمانهای بالا از را از هم گشود و از فرشتگان
گوناگون پر نمود گروهی از فرشتگان همواره بر سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در
رکوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمیشوند و گروهی
همواره تسبیح گویند و خسته نمیشوند و هیچ گاه خواب به چشمشان را نمی یابد و عقل
های آنان دچار اشتباه نمیشود بدنهای آنان دچار سستی نشده و آنان دچار بی خبری
برخاسته از فراموشی نمی شود برخی از فرشتگان امینان وحی الهی و زبان گویای وحی
برای پیامبران می باشند که پیوسته برای رساندن حکم
و فرمان خدا در رفت و آمدند . جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی دیگر دربانان
بهشت خداوندند . سپس خداوند بزرگ خاکی از قسمتهای گوناگون زمین از قسمت های سخت و
نرم شور و شیرین گرد آورد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن
رطوبت چسبناک گردید که از آن اندامی
شایسته و عضوهایی خدا و به یکدیگر پیوسته آفرید آن را خشکانید تا محکم شود خشکاندن
را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معین و سر انجامی مشخص اندام انسان کامل گردید.
آنگاه از روحی که آفرید بر او دمید تا به صورت انسانی زنده در آمد دارای نیروی اندیشه
که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در دیگر موجودات تصرف نماید . به انسان
اعضاء و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی
به کار گیرد . قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی بویایی و
وسیله تشخیص رنگ ها و اجناس مختلف در اختار او قرار داد . انسان را مخلوطی از
رنگهای گونا گون و چیزهایی همانند و سازگار و نیروهای متضاد و مزاج های گوناگون
گرمی سردی تری و خشکی قرار داد . "نهج البلاغه" خطبه 1 آفرینش جهان
آنگاه پروردگار به فرشتگان گفت:من
بشری از گل آفریدم پس از آنکه اورا با خلقت کامل آراستم و از روح خود در او دمیدم
بر او سجده کنید � پس تمام فرشتگان بر او
سجده کردند جز شیطان که خود را برتر
داشت و از کافران شد � خدا فرمود:ای ابلیس تو را
چه شده که از چیزی که به دستان قدرت خود ساخته ام سجده نمیکنی؟آیا خود را برتر
داشته ای و یا از گردن کشانی ؟شیطان پاسخ داد : من از او بهترم � مرا از آتش آفریدی و او را از گل پدید آوردی . خدا
فرمود :پس از آن مقام بیرون شو که تو از درگاه ما رانده شده ای و تا روز جزا لعنت
بر تو باد- شیطان گفت : ای خدای من پس مرا تا آن روز که خلایق بر انگیخته میشوند
درنگ ده وم خدا فرمود: تو تا آن روز معلوم و دانسته از مهلت یافتگانی � شیطان هم گفت به عزتت سوگند که ایشان را به جز
بندگان پاک دلت همگی را از راه به در خواهم کرد � و خدا فرمود حق از من است و من حق را میگویم و هر اینه جهنم
را از جنس تو و پیروانت پر خواهم کرد."قرآن" سوره ص ایه 71 تا
باران، یکی از
نعمتهای بزرگ پروردگار است که به وسیله ابرها در بسیاری از نقاط زمین فرو
میریزد. در اثر همین برکات آسمانی است که رودها، چشمهها، سدها ودریاها پر آب
میشود و زندگی موجودات در زمین ادامه مییابد. در خطبهای از امیرمؤمنان درباره
چگونگی شکلگیری ابرها و ریزش باران میخوانیم: �خداوند، ابرهایی را آفرید تا
قسمتهای مرده زمین احیا شود و گیاهان رنگارنگ بروید. پس قطعات بزرگ و پراکنده
ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت درآمدند و با به هم خوردن ابرها، برقها
درخشیدن گرفت و از درخشندگی ابرهای سفیدِ کوه پیکر و متراکم چیزی کاسته نشد. بعد،
ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند و بادها، شیر باران را از ابرها
دوشیدند و به شدت به زمین فرو ریختند. ابرها هم پایین آمده سینه بر زمین ساییدند و
آنچه بر پشت داشتند، فرو ریختند و در این حال، در بخشهای بیگیاه زمین، انواع
گیاهان رویید و در دامن کوهها سبزهها پدید آمد�.
در خطبهای از
نهجالبلاغه درباره عجایب آفرینش میخوانیم: �از نشانههای توانایی و عظمت خدا و
شگفتی ظرافتهای آفرینش او، آن است که از آب دریای موج زننده و امواج فراوان
شکننده، خشکی آفرید و به طبقاتی تقسیم کرد. سپس طبقهها را از هم گشود و هفت آسمان
به وجود آورد که به فرمان او برقرار ماندند و در اندازههای معین استوار شدند. نیز
زمین را آفرید که دریایی سبزرنگ و روان، آن را بر دوش میکشید. زمین در برابر
فرمان خدا فروتن، در برابر شکوه پروردگاری تسلیم است. سپس صخرهها، تپهها و
کوههای بزرگ را آفرید، آنها را در جایگاه خود ثابت نگاه داشت و در قرارگاهشان
استقرار بخشید. پس کوهها در هوا و ریشههای آن در آب رسوخ کرد. کوهها از جاهای پست
و هموار سر بیرون کشیده و کم کم ارتفاع یافتند و ریشه آن در دل زمین ریشه دوانید.
قلهها هم سر به سوی آسمان برافراشت و نوک آنها طولانی شد تا تکیهگاه زمین و
میخهای نگهدارنده آن باشد. سپس زمین با حرکات شدیدی که داشت آرام گرفت تا ساکنان
خود را نلرزاند و آنچه بر پشت زمین است سقوط نکند یا از جای خویش منتقل نگردد�.
امیرمؤمنان
علیهالسلام در خطبهای درباره آفرینش آسمان و شگفتیهای آن میفرماید: �خداوند،
فضای باز و پستی و بلندی و فاصلههای وسیع آسمانها را بدون این که بر چیزی تکیه
کند، نظام بخشید و شکافهای آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنیبخش روز،
و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شبها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت
خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازهگیری کرد تا در درجات تعیین شده
حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آنها،
شماره سالها و اندازهگیری زمان ممکن باشد. پس در فضای هر آسمان، فلک آن را آفرید
و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیار است... و تمامی ستارگان از ثابت
و استوار، و گردنده و بیقرار، فرود آینده و بالا رونده، و نگران کننده و شادی
آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود�.
فرشتگان، آفریدههای
خدایند که در آفرینش آنها، شگفتیهای بسیاری هست و بیشتر انسانها از آن آگاهی
ندارند. حضرت علی علیهالسلام در یکی از خطبههای نهجالبلاغه درباره فرشتگان
میفرماید: �خدا، فرشتگان را در صورتهای مختلف و اندازههای گوناگون آفرید و بال
و پرهایی برای آنان قرار داد؛ آنها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار به سر
میبرند و چیزی از شگفتیهای آفرینش پدیدهها را به خود نسبت نمیدهند و در آنچه
از آفرینش پدیدهها خاص خداست، ادعایی ندارند�. در قسمتی دیگر از این خطبه آمده
است: �خدا، فرشتگان را امین وحی خود قرار داد و برای رساندن پیمان امر و نهی خود
به پیامبران، از آنها استفاده کرد.... گذشت شب و روز آنها را به سوی مرگ سوق
نداد، تیرهای شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد، شک و گمان در پایگاه یقین
آنان راه نیافت، آتش کینه در دلهایشان شعلهور نگردید، و حیرت و سرگردانی، آنها
را از ایمانی که دارند و آنچه از جلال و هیبت خداوندی که در دل نهادند، جدا نساخت�.
در خطبه اول
نهجالبلاغه، درباره شگفتی آفرینش نخستین انسان، آمده است: �خداوند بزرگ، خاکی از
قسمتهای گوناگون زمین، از قسمتهای سخت و نرم، و شور و شیرین گرد آورد. بعد آب بر
آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید که از آن،
اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. سپس آن را خشکانید تا محکم
شد. بعد خشکاندن را ادامه داد تا سخت گردید و در زمانی معین و سرانجامی مشخص،
اندام انسان کامل شد. آن گاه از روحی که آفرید، در آن دمید تا به صورت انسانی زنده
درآمد که نیروی اندیشهای دارد که وی را به تلاش میاندازد و افکاری یافته که در
دیگر موجودات تصرف میکند. به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و
ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گیرد. نیز قدرت تشخیص به او داد تا
حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله تشخیص رنگها و اجناس مختلف در
اختیار او قرار داد. خداوند، انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون، و چیزهای همانند
و سازگار و نیروهای متضاد، و مزاجهای گوناگونِ گرمی، سردی، تری و خشکی قرار داد�.
شگفتیهای آفرینش
آسمان، زمین، دریا و اختلاف شب و روز، و تفاوت انسانها در رنگ و نژاد و زبان،
جملگی حکایت از قدرت، علم و تدبیر خالق هستی دارد که هر انسان حقیقتطلب را به وجود آفریننده یکتا که مظهر کامل حق و حقیقت
است، رهنمون میسازد. در خطبهای از امیرمؤمنان علیهالسلام آمده است: �اگر
اندیشهات را به کارگیری تا به راز آفرینش پی برده باشی، دلایل روشن به تو خواهند
گفت که آفریننده مورچه کوچک، همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقتی که جدا
جدا در آفرینش هر چیزی به کار رفته، و اختلافات و تفاوتهای پیچیدهای که در خلقت
هر پدیده حیاتی نهفته است.... پس اندیشه کن در آفتاب و ماه، و درخت و گیاه، و آب و
سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش دریاها، و فراوانی کوهها، و بلندای قلهها و
گوناگونی لغتها و تفاوت زبانها، که نشانههای روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس
که تقدیر کننده را نپذیرد و تدبیر کننده را انکار کند�.
در خطبهای از
امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام درباره شگفتیهای آفرینش خفاش چنین آمده است: �از
زیباییهای صنعت پروردگاری و شگفتیهای آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکیمانه در
آفریدن خفاشان است. روشنی روز که همه چیز را میگشاید، چشمانشان را میبندد و
تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو میبرد، چشمان آنها راباز میکند.... روشنی
آفتاب، خفاش را از رفتن در تراکم نورهای تابندهاش باز میدارد و در خلوتگاههای
تاریک پنهان میسازد؛ که خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است. پس او در روز
پلکها را بر سیاهی دیدهها اندازد و شب را چونان چراغی برمیگزیند که در پرتو تاریکی
آن، روزی خود را جستجو میکند و سیاهی شب، دیدههای او را نمیبندد و به خاطر
تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمیماند. آن گاه که خورشید پرده از رخ بیفکند و
سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن شود، خفاش پلکها بر هم
مینهد و بر آن چه در تاریکی شب به دست آورده، قناعت میکند�.
در سخنانی از
امیرمؤمنان علیهالسلام ، درباره شگفتیهای خلقت بالهای خفاش میخوانیم: �پاک و
منزه است خدایی که شب را برای خُفاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزی
قرار داد، و روز را چونان شب تار، مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود، و
بالهایی از گوشت برای پرواز آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن
استفاده کنند. این بالها همانند لالههای گوشاند، بی پر و بدون رگهای اصلی، اما
تو جای رگها و نشانههای آن را به خوبی مشاهده میکنی.
خداوند برای خفاشان
دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که درهم بشکند ونه چندان محکم که سنگینی کند.
آنها پرواز میکنند، در حالی که فرزندانشان به ایشان چسبیده و به مادر پناه
بردهاند. اگر فرود آیند، با مادر فرود میآیند و اگر بالا روند، با مادر اوج
میگیرند. از مادرانشان جدا نمیشوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها،
قدرت پرواز کردن پیدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را
بشناسد. پس پاک و منزه است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از
دیگری، هستی را آفرید�.
امیرمؤمنان
علیهالسلام در خطبهای، ضمن توجه به اعضا و جوارح مَلخ، درباره شگفتیهای آفرینش
آن، چنین میفرماید: �اگر میخواهی، در مورد شگفتی ملخ سخن بگو که خدا برای او دو
چشم سرخ و دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب
اندامش بخشید. ملخ، حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را میچیند، و
دو پای داسمانند که اشیا را برمیدارد. کشاورزان از آنها میترسند و قدرت دفع
آنها را ندارند؛ گرچه همه متحد شوند. ملخها، نیرومندانه وارد کشتزار میشوند و
آن چه میل دارند میخورند، در حالی که تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک
نیست�.
امیرمؤمنان علی
علیهالسلام در خطبهای درباره شگفتیهای آفرینش مورچه چنین میفرماید: �به مورچه
و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک
نمیشود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه میرود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش
میکند. او دانهها را به لانه خود منتقل میسازد و در جایگاه مخصوص نگه میدارد.
در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش
نمیکند. روزی مورچه تضمین گردیده و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است... اگر
در مجاری خوراک و قسمتهای بالا و پایین دستگاه گوارش و آن چه در درون شکم او از
غضروف آویخته به دنده تا شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش اندیشه کنی، از
آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدایی
که مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت و پیکره وجودش را با استحکام قرار داد و
در آفرینش آن، هیچ قدرتی او را یاری نداد و هیچ آفرینندهای کمکش نکرد�.
طاووس، از زیباترین
پرندگان است که هر بینندهای را در نگاه نخست، متوجه رنگآمیزی شگفتانگیز پرهای
خود میسازد. امیرمؤمنان علی علیهالسلام به تشریح عظمت آفرینش طاووس پرداخته و
میفرماید: �از شگفتانگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در
استوارترین شکل موزون بیافرید و رنگهای پر و بالش را به نیکوترین رنگها بیاراست؛
با بالهای زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دُم کشیدهاش که چون به
سوی ماده پیش میرود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان میسازد، گویا
بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است.... اگر رنگهای پرهای طاووس را به
روییدنیهای زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفههای رنگارنگ
گلهای بهاری فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچههای پوشیدنی همانند سازی، پس
چون پارچههای زیبای پر نقش و نگار یا پردههای رنگارنگ یمن است، و اگر آن را با
زیورآلات مقایسه کنی، چون نگینهای رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات
زینت شده است�.
امیرمؤمنان در سخنانی
به بیان ریزش و رویش پرهای طاووس پرداخته و میفرماید: �طاووس، چونان شکوفههای
پراکندهای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست و
شگفت آور آن که هر از چند گاهی، از پوشش پرهای زیبا بیرون میآید و تنْ عریان
میکند. پرهای او پیاپی فرو میریزد و از نو میروید. پرهای طاووس، چونان برگ خزان
رسیده میریزد و دوباره رشد میکند و به هم میپیوندد، تا دیگربار شکل و رنگ زیبای
گذشته خود را بازیابد، بیآن که میان پرهای نو و ریخته شده، تفاوتی وجود داشته
باشد یا رنگی جا به جا بروید. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظهای
به سرخی گل، و لحظهای دیگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه میکند.
راستی! هوشهای ژرفاندیش و عقلهای پرتلاش، چگونه این همه از حقایق موجود در
پدیدهها را میتواند درک کند، و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه
زیبایی را بیان تواند کرد؟�.
هر عضو طاووس، در
بردارنده شگفتیهای بسیار است. امیرمؤمنان علیهالسلام در سخنانی درباره گردن
طاووس میفرماید: �برفراز گردن طاووس، به جای یال، کاکلی سبزرنگ و پر نقش و نگار
روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابهای نفیس و نگارین است. از گلوگاه تا روی
شکمش، به زیبایی رنگآمیزی شده یا چون پارچه حریر براق یا آیینهای شفاف که پرده
برروی آن افکندند، درآمده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ
آن شاداب و بسیار میباشد، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته که در کنار شکاف
گوشش، جلوه خاصی دارد. کمتر رنگی میتوان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته
باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامهاش، آن را جلای برتری نداده
باشد�.
امیرمؤمنان
علیهالسلام در سخنانی راجع به زیباییهای زمین چنین میفرماید: �زمین، به وسیله
باغهای زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازک گلبرگها که برخود
پوشید، هر بینندهای را به شگفتی واداشت و با زینت و زیورهایش، فخرکنان خود را
آراست و هر بینندهای را به وجد آورد.... خداوند در گوشه و کنار زمین، درههای
عمیقی آفرید و راهها و نشانههایی برای آنان که بخواهند از جادههای وسیع آن عبور
کنند، تعیین کرد�.
نوزادان گربه، چشم بسته به دنیا می آیند و مدتی نیز
در این حالت زندگی می کنند، ولی نوزادان سگ برعکس گربه ها، در لحظه تولد چشم شان
باز است. این مسئله حکایت از سنجش و حسابگری خاصی دارد. زیر شکم گربه پر از موست
که لوله های پستان در بین این موها نهفته است. پس اگر چشم بچه گربه در نوزادی باز
می شد، هنگام شیر خوردن، این موها به چشم هایش آسیب می رساند. در حالی که زیر شکم
سگ در قسمت پستان، خالی از مو است و بچه سگ برای استفاده از آن با چشم باز مشکلی
ندارد.
نکته دیگر اینکه بدن حیوانات سُم دار مانند گاو،
گوسفند و اسب از نوک گوش تا بالای سم و انتهای دمشان از مو و پشم پوشیده شده است،
مگر دو نقطه بغل دست آنها در (انتهای بازو) که به اندازه یک پنج ریالی خالی از پشم
و موست؛ ولی در شتر و زرافه آن دو نقطه هم مو دارد. رمز این حسابگری و حکمت کار را
چنین گفته اند: هنگامی که بچه های این حیوانات در شکم مادر هستند، دست ها به جلو
کشیده شده و سر در بین دست ها افتاده است و درست آن دو نقطه ای که در آنها مو نمی
روید، موازی با دو گوشه دو چشم آنهاست که مو ندارد و اگر مو می داشت، باعث آزار و
اذیت چشم ها می شد. به همین خاطر، خداوند آن دو نقطه را از مو نپوشانده است. ولی
در شتر و زرافه به حساب طول گردن آنها، سرشان مقداری جلوتر از دست ها قرار دارد و
موازی بغل دست شان نیست و چون به چشم شان آسیبی نمی رسد، زیر بغل آنها پوشیده از
مو است. با این حساب، آیا شایسته نیست ما نیز از سویدای جان بگوییم: �فَتَبارَکَ
اللّه ُ اَحْسَنُ الْخالِقین�.
1. نوزادان گربه
چشم بسته به دنیا می آیند، تا به هنگام شیرخوردن، به خاطر موی زیر شکم مادر آسیب
نبیند. ولی نوزادان سگ با این مشکل روبه رو نیستند.
2. برای حفاظت
از چشم های گاو و گوسفند، بغل دست های آنها موازی با چشم شان مو نمی روید.
درون تخم مرغانی که از راه تخم گذاری به دنیا می
آیند، سه مایع وجود دارد: سفیده، زرده و نطفه. نطفه باعت پیدایش جوجه می شود و
زرده خوراک اوست تا بتواند بیست و یک روز ارتزاق کند. مقدار این مایع خوراکی به
گونه ای تنظیم شده است که در طی این مدت، جوجه دقیقه ای گرسنه نمی ماند و ذره ای
از زرده تخم مرغ نیز باقی نمی ماند. در قسمت انتهای تخم، یک قسمت خالی به چشم می
خورد که در آن هوایی برای تنفس جوجه ذخیره شده است. به راستی کدام قدرت است که آن
مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه برای ادامه حیات از آن استفاده کند؛ جز
قدرت خداوند حکیم.
نکته دیگر اینکه، جوجه های مرغان خانگی، هنگام خارج
شدن از تخم، با پر و بال روییده بیرون می آیند، ولی جوجه های دیگر پرندگان مثل
کبوتر، بلبل و گنجشک و به طور کلی مرغانی که در هوا پرواز می کنند، همچون قطعه
گوشت قرمزی بدون پر و بال از تخم خارج می شوند و پدر و مادر باید مدتی غذای مخصوص
به آنها بدهند و از آنها مراقبت کنند، تا پر و بالشان بروید و قدرت پرواز بیابند.
این خود، از نظم و حسابی حکایت می کند و آن اینکه مرغان خانگی نیاز به پرواز
ندارند، ولی مرغان دیگر باید نیروی پرواز را به تدریج به دست آورند. بر این اساس،
خداوند حکیم هم تهیه غذای آنها را به عهده پدر و مادر نهاده و هم ابزار پرواز را
از ابتدا به آنها نداده است که خود را به رنج و زحمت بیندازند. پس آنها باید مدتی
صبر کنند تا ابزار و توان کافی برای پرواز را به دست آورند.
1. قدرت خداوند
حکیم، در تخم حیوانات به خوبی دیده می شود؛ زیرا در تخم مرغ غذا و هوا برای مدت
بیست و یک روز پیش بینی شده است.
2. پر و بال
داشتن جوجه مرغان زمینی.
3. پر و بال
نداشتن جوجه مرغان هوایی، برای آماده کردن آنها برای پرواز.
یکی از موضوع های تأمل برانگیز هستی، کنترل
تولیدمثل و جلوگیری از ازدیاد نسل در برخی حیوانات و از سویی کمک به ازدیاد نسل در
بعضی دیگر است. این مسئله، خود شاهدی است بر اثبات یگانگی و حکمت بی نظیر آفریدگار
توانا و برهانی است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نکته مهم را می توان
در تکثیر ماهیان به خوبی بررسی کرد. نوعی از ماهی ها در حدود سه میلیون بچه به
دنیا می آورند که با توجه به مصرف زیاد ماهی در میان مردم، از همه آنها استفاده می
شود، ولی از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتی که تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانی
برای بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیری می شود.
در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه کنیم. گفتنی
است از مگس ماده، چهار بسته و کیسه خارج می شود و در هر بسته سی عدد تخم است که از
هر تخم نیز باید مگسی متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندی در خلقت، هم
تعداد مگس ها به شدت کنترل می شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقی عجیب
تر در هستی موجودات اینکه، مرغی به نام آکسیکلوب هنگامی که احساس تخم گذاری می
کند، در شاخه درختی شکافی عمیق ایجاد می کند و سپس به جمع آوری آذوقه می پردازد.
بدین گونه که از برگ ها و شکوفه هایی که برای تغذیه نوزادن به کار می آید، به
اندازه آذوقه یک سال آنها تهیه می کند و در انتهای شکاف قرار می دهد. سپس یک تخم
روی آن می گذارد و سقف نسبتا محکمی نیز از خمیرهای چوب بر بالای آن می سازد. باز
مشغول جمع آوری آذوقه و تأمین احتیاج برای نوزاد دیگر به مدت یک سال می شود و آن
را روی سقف اتاق اول قرار می دهد و تخم دیگری بر آن می گذارد و بدین ترتیب، چندین
طبقه را می سازد. و بعد از پایان کار، خود می میرد.
هنگامی که جوجگان از تخم بیرون می آیند، در حالی که
مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذای یکسال آنها موجود است و از آن استفاده می
کنند. پس از یک سال که قدرت پرواز و زندگی مستقل را می یابند، اولی سقف خانه خود
را می شکافد و از آن خارج می شود، سپس دومی، سومی، چهارمی و به همین ترتیب، بقیه
نیز عمل می کنند.
این پرنده موجودی است که نه او مادر را دیده و نه
مادر موفق به دیدن او شده است و سؤال اصلی و عجیب اینجاست که این حیوان ضعیف از
کجا می داند که نوزادان او چنین احتیاجی را دارند و این آموزش ها را چه کسی به او
داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادری که هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته
است، با اینکه این عمل در طول زندگی او یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد؛ زیرا پس از
تخم گذاری می میرد؟!
آیا جز این است که این کار تنها به یک الهام غیبی و
غریزی متکی است که دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگری دقیق، به مرغ
آکسیکلوب عطا کرده است. همان خداوند حکیمی که به هر جانداری غریزه ای خاص بخشیده
است تا نیازهای خود را به خوبی تأمین کند؛ همان مبدأ فیاضی که �قَدَّرَ فَهدی�.
1. کنترل تعداد
تخم مگس ها برای کاهش آنها.
2. توجه به
زندگی و مرگ عجیب پرنده ای به نام آکسیکلوب، در شیوه آماده سازی تغذیه سالانه برای
فرزندی که هیچ گاه او را نمی بیند.
6175 بازدید
1 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
8 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian